6 پس منتظر بودند که او آماس کند یا بغتهًٔ افتاده، بمیرد. ولی چون انتظار بسیار کشیدند و دیدند که هیچ ضرری بدو نرسید، برگشته گفتند که خدایی است.
19 ولی چون یهود مخالفت نمودند، ناچار شده به قیصر رفع دعوی کردم، نه تا آنکه از امّت خود شکایت کنم.
28 پس بر شما معلوم باد که نجات خدا نزد امّتها فرستاده میشود و ایشان خواهند شنید.
22 اکنون نیز شما را نصیحت میکنم که خاطرجمع باشید زیرا که هیچ ضرری به جان یکی از شما نخواهد رسید مگر به کشتی.
4 رفتار مرا از جوانی چونکه از ابتدا در میان قوم خود در اورشلیم بسر میبردم، تمامی یهود میدانند
18 تا چشمان ایشان را باز کنی تا از ظلمت به سوی نور و از قدرت شیطان به جانب خدا برگردند تا آمرزش گناهان و میراثی در میان مقدّسین بهوسیلهٔ ایمانی که بر من است بیابند.
23 که مسیح میبایست زحمت بیند و نوبر قیامت مردگان گشته، قوم و امّتها را به نور اعلام نماید.
8 و فرمود تا مدّعیانش نزد تو حاضر شوند؛ و از او بعد از امتحان میتوانی دانست حقیقت همهٔ این اموری که ما بر او ادّعا میکنیم.
14 لیکن این را نزد تو اقرار میکنم که به طریقتی که بدعت میگویند، خدای پدران را عبادت میکنم و به آنچه در تورات و انبیا مکتوب است معتقدم،
16 و خود را در این امر ریاضت میدهم تا پیوسته ضمیر خود را به سوی خدا و مردم بیلغزش نگاه دارم.
21 مگر آن یک سخن که در میان ایشان ایستاده، بدان ندا کردم که دربارهٔ قیامت مردگان از من امروز پیش شما بازپرس میشود.
30 و چون خبر یافتم که یهودیان قصد کمینسازی برای او دارند، بیدرنگ او را نزد تو فرستادم و مدّعیان او را نیز فرمودم تا در حضور تو بر او ادّعا نمایند والّسلام.
18 پس او را دیدم که به من میگوید، بشتاب و از اورشلیم به زودی روانه شو زیرا کهشهادت تو را در حقّ من نخواهند پذیرفت.
22 پس تا این سخن بدو گوش گرفتند؛ آنگاه آواز خود را بلند کرده، گفتند، چنین شخص را از روی زمین بردار که زنده ماندنِ او جایز نیست!
26 پس امروز از شما گواهی میطلبم که من از خون همه بری هستم،
23 در آن زمان هنگامهای عظیم دربارهٔ طریقت بر پا شد.
33 پس اِسْکَنْدَر را از میان خلق کشیدند که یهودیان او را پیش انداختند و اِسْکَنْدَر به دست خود اشاره کرده، خواست برای خود پیش مردم حجّت بیاورد.
4 و مردم شهر دو فرقه شدند، گروهی همداستان یهود و جمعی با رسولان بودند.
29 پس چون آنچه را که دربارهٔ وی نوشته شده بود تمام کردند، او را از صلیب پایین آورده، به قبر سپردند.
33 که خدا آن را به ما که فرزندان ایشان میباشیم وفا کرد، وقتی که عیسی را برانگیخت، چنانکه در زبور دوّم مکتوب است که، تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم.
39 و ما شاهد هستیم بر جمیع کارهایی که او در مرزوبوم یهود و در اورشلیم کرد که او را نیز بر صلیب کِشیده، کُشتند.
43 و جمیع انبیا بر او شهادت میدهند که هر که به وی ایمان آوَرَد، به اسم او آمرزش گناهان را خواهدیافت.
13 و در کَرَّت دوم یوسف خود را به برادران خود شناسانید و قبیله یوسف به نظر فرعون رسیدند.
13 امّا احدی از دیگران جرأت نمیکرد که بدیشان ملحق شود، لیکن خلق، ایشان را محترم میداشتند.
12 و در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.
17 لیکن تا بیشتر در میان قوم شیوع نیابد، ایشان را سخت تهدید کنیم که دیگر با هیچکس این اسم را به زبان نیاورند.
24 و جمیع انبیا نیز از سموئیل و آنانی که بعد از او تکلّم کردند، از این ایّام اِخبار نمودند.
18 و لیکن خدا آن اخباری را که به زبان جمیع انبیای خود، پیش گفته بود که مسیح باید زحمت بیند، همینطور به انجام رسانید.
12 پس همه در حیرت و شکّ افتاده، به یکدیگر گفتند، این به کجا خواهد انجامید؟
24 که خدا دردهای موت را گسسته، او را برخیزانید زیرا محال بود که موت او را در بند نگاه دارد،
30 پس چون نبی بود و دانست که خدا برای او قسم خورد که از ذریّت صُلب او بحسب جسد، مسیح را برانگیزاند تا بر تخت او بنشیند،
36 پس جمیع خاندان اسرائیل یقیناً بدانند که خدا همین عیسی را که شما مصلوب کردید، خداوند و مسیح ساخته است.
39 زیرا که این وعده است برای شما و فرزندان شما و همهٔ آنانی که دورند، یعنی هرکه خداوند خدای ما او را بخواند.
6 پس چون این صدا بلند شد گروهی فراهم شده، در حیرت افتادند زیرا هر کس لغت خود را از ایشان شنید.
19 و از بالا در افلاک، عجایب و از پایین در زمین، آیات را از خون و آتش و بخار دود به ظهور آورم.
22 ای مردان اسرائیلی این سخنان را بشنوید. عیسی ناصری مردی که نزد شما از جانب خدا مبرهن گشت به قوّات و عجایب و آیاتی که خدا در میان شما از او صادر گردانید، چنانکه خود میدانید،
3 و بدو گفت، از وطن خود و خویشانت بیرون شده، بهزمینی که تو را نشان دهم برو.
6 و خدا گفت که، ذریّت تو در ملک بیگانه، غریب خواهند بود و مدّت چهارصد سال ایشان را به بندگی کشیده، معذّب خواهند داشت.
18 تا وقتی که پادشاهِ دیگر که یوسف را نمیشناخت برخاست.
56 اینک، آسمان را گشاده، و پسر انسان را به دست راست خدا ایستاده میبینم.
14 زیرا او را شنیدیم که میگفت این عیسی ناصری این مکان را تباه سازد و رسومی را که موسی به ما سپرد، تغییر خواهد داد.
32 و ما هستیم شاهدان او بر این امور، چنانکه روحالقدس نیز است که خدا او را به همهٔ مطیعان او عطا فرموده است.
39 ولی اگر از خدا باشد، نمیتوانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه میکنید.
22 و خلق ندا میکردند که آواز خداست نه آواز انسان.
20 بدینطور کلام خداوند ترقّی کرده قوّت میگرفت.
5. خویشتن را به کلامی پلید مسلح میکنند،و چون سخن میگویند، برای پنهان کردن دامهاست؛و میگویند: «کیست که آنها را ببیند؟»
21. سرزنش دل من را شکسته است و به شدت بیمار شدهام، انتظار مشفقی کشیدم ولی نبود، و برای تسلیدهندگان (منتظر شدم) اما نیافتم
25. خشم خود را بر ایشان بریز، و شدت غضب تو ایشان را دریابد
28. گناه بر گناه ایشان مزید کن، و در عدالت تو داخل نشوند
32. و این پسندیدة خدا خواهد بود، بیش از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد
15. ما را در میان امتها ضربالمثل ساختهای، (موجب) جنبانیدن سر (به عنوان تحقیر) در میان قومها(قرار دادهای)
18. این همه بر ما واقع شد، اما تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم
22. آیا خد.ا این را بررسی نخواهد کرد، زیرا او نهانخانههای قلب را میداند
6. دشمنانم دربارة من به بدی سخن میگویند، که کِی بمیرد و نام او گُم شود
15. آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند
5. مقدسان من را نزد من جمع کنید، که عهد را با من به قربانی بستهاند
2. آنان که قصد جان من دارند،سرافکنده و شرمسار گردند؛آنان که تیرهروزی مرا آرزومندند،واپس نشینند و رسوا گردند؛
5. و به کبریایی خود سوار شده غالب شو به خاطر حقیقت و تواضع وصداقت (ات) هدایت خواهی شد که با یمینت (اعمال) مهیب (انجام دهی)
16. مرگ بر ایشان ناگهان فرو آید و زنده بگور فروروند، زیرا شرارت در مسکنهای ایشان و در میان ایشان است
4. همة ایشان مرتد شده با هم فاسد گردیدهاند، نیکوکاری حتی یکی هم نیست
5. چیزهای مشکل را به قوم خود نشان دادهای، بادة سرگردانی به ما نوشانیدهای
3. و نیزه را بیرون آور و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند، و به جان من بگو من نجات تو هستم
7. زیرا دام خود را برای من بیسبب در حفرهای پنهان کردند، که آن را برای جان من بیجهت کنده بودند
16. مثل بدکارانی که برای لقمه نان مسخرگی میکنند، دندانهای خود را بر من میفشارند
25. تا در دل خود نگویند اینک مراد ما، تا نگویند او را بلعیدهایم
20. بدیهایی (که بر) مرد صالح (حادث میشود) بسیار است، اما خد.اوند او را از همة آنها خواهد رهانید
22. شریر را شرارت هلاک خواهد کرد، و از دشمنان مرد صالح مواخذه خواهد شد
11. اینک قدمهای ما را احاطه کردهاند، و چشمان خود را دوختهاند تا ما را به زمین بیندازند
10. از این رو قوم او به آنها روی میآورندو مشتاقانه هر سخن آنها را میپذیرند.
4. آیا همة گناهکاران بیمعرفت هستند، که قوم من را میخورند چنانکه نان میخورند، و خد.اوند را نمیخوانند
5. مبادا دشمنم گوید بر او غالب آمدم، و مخالفانم از پریشانیم شادی نمایند
9. کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟کیست که مرا به اَدوم رهنمون شود؟
7. تا ابد در حضور خدا بر تخت شاهی نشیند،محبت و وفاداری خود را به مراقبت او برگمار!
1. خدایا، فریاد مرا بشنوو به دعایم گوش فرا ده!
4. بهیقین بر آنند که او را از جایگاه بلندش سرنگون کنند؛از دروغ گفتن لذت میبرند؛با دهان خود برکت میدهند،اما در دلهایشان نفرین میکنند. سِلاه
9. آنان که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد،و به ژرفای زمین فرو خواهند رفت.
10. به دم شمشیر سپرده خواهند شدو خوراک شغالها خواهند گردید.
3. در خلاب ژرف فرو رفتهام جایی که نتوان ایستاد، به آبهای عمیق درآمدهام و سیل من را میپوشاند
5. آنانی که بیسبب از من نفرت دارند از شمار مویهای سرم زیادهاند، و دشمنان ناحق من که قصد هلاکت من دارند زورآورند، پس آنچه را غصب نکردهام، باز گردانم
10. زیرا غیرت خانة تو من را دربرگرفته است، و ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من روا گردیده است
33. حلیمان این را دیده شادمان شوند، و ای طالبان خد.ا دل شما زنده گردد
24. تا پای خود را در خون فرو بری، و زبان سگان تو از دشمنانت بهرة خود را بیابد
3. از آسمان فرستاده، مرا نجات خواهد داد؛و آنان را که بر من پا میگذارند توبیخ خواهد کرد؛ سِلاهخدا محبت و وفاداری خود را خواهد فرستاد.
6. در برابر پاهایم دام گستردند،و جانم خم گردید!بر سر راهم چاه کندند،اما خود بدان فرو افتادند. سِلاه
1. مرا فیض عطا فرما، خدایا، مرا فیض عطا فرما!زیرا جان من در تو پناه میجوید؛زیر سایۀ بالهایت پناه میگیرم،تا این بلایا بگذرد.
4. جانم در میان شیران است،در میان آتشافروزان میخوابم؛در میان آدمیانی که دندانهایشان نیزهها و تیرهاست،و زبانشان شمشیرِ برّان.
2. نزد خدای متعال فریاد برمیآورم،نزد خدایی که مقصودش را برای من به انجام میرساند.
2. چنین نیست! بلکه در دل خود مرتکب بیعدالتی میشوید،و دستانتان خشونت بر زمین میگسترد.
7. بگذار چون آبی که ریخته میشود، محو شوند،و چون کمان خود را میکِشند، تیرهایشان بیاثر شود.
4. بیآنکه تقصیری کرده باشم، میشتابند و خود را آماده میکنند!پس بیدار شو و به دیدارم بیا و ببین!
7. بنگر که چگونه عربده میکشندو بر لبهایشان شمشیرهاست،زیرا میگویند: «کیست که بشنود؟»
11. اما، ای خداوندگار، که سپرِ ما هستی، ایشان را مکُش،مبادا قوم من فراموش کنند!ایشان را در قوّت خویش بلرزان،و به زیر افکن!
8. اما تو، خداوندا، بر ایشان میخندی،تو همۀ قومها را ریشخند میکنی!
2. مرا از بدکاران رهایی بخش،و از مردمان خونریز نجاتم دِه!
6. شبانگاهان بازمیگردند،و چون سگان پارس میکنند،و گِرد شهر پرسه میزنند!
3. زیرا بیگانگان بر ضد من برخاستهاند،و بیدادگران قصد جان من دارند،آنان که خدا در برابر دیدگانشان نیست. سِلاه
3. از آواز دشمن،و بیداد شریران؛زیرا که رنجم میدهندو خشمگینانه بر من دشمنی میورزند.
16. اما من خدا را میخوانم،و خداوند مرا نجات میدهد.
18. جانم را از جنگی که بر من بر پا شده استبه سلامتی فدیه میدهد؛زیرا که بسیاری بر ضد منند.
4. دل در سینهام به درد آمده،و رعب و وحشتِ مرگ بر من مستولی شده است.
11. ویرانگری در میان آن غوغا میکند،و ظلم و تقلب از میدان آن دور نمیشود.