-
/سمفونی برکه/
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:31
/سمفونی برکه/ سمفونی سکوت انگیز مرغابی ها غازک های قارقاری در بیشه زاران روی برکه نهالی خشک غزل در بر مردن جهانی خوش بال هایت را باز کن آدمک شب های زمین سر فصل غروب قصه های آرزوهاست حسام الدین شفیعیان
-
/زندگی هدف زندگی مسیر زندگی همین/
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:31
شلوغ نکنید آدمها اینجا زمین است گاهی زیرو زبر گاهی همین است نه برده برنده ای نه برده بازنده ای آنکه برده است اهل یقین است باور نکرده زمین را که زمین جایی تندو گذرا سر به زیر است جایی از بلندی فریاد های نرسیده به گوش چرخش آن درون خود قصه ی اشکو لبخند و زندگی است فرا ندهید به گوشش اگر تو را در خود برد زمین است جاذبه اش...
-
تاریخ ذهنی
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:29
جایی در کنج تاریخ ذهنی میان تقویم تاریخ کهن و نو جایی در زمین هموار در تاریخ ذهنی سروده ای در تاب زمین قصیده ای در باب زمین غزلی در نابرده زمین مثنوی در تاخورده زمین شکوهی در بلندای زمین آری قصه های تقویم و ساعت زمین حسام الدین شفیعیان
-
/خود از خود بشکنو خود شکن از فکر دگری/
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:28
بنهو بارو ببندو نمنی زمنی از من بی من شو تو مرد دگری خود بتکانو بتکونو تکانی زفکرت بدهو تو شو ای فکر چو مرز بی نشانی از نشانی که رسد بر دل دوست چو تمنا بکنی ز خود زخود زدیگری تو دگر خود زبی خود شده ای چو درخت بی ثمری بالو بالت به پرواز دلت آینه ای از بر عشق چو به بر بندیو بندی زخود تو ثمری شبو شبها برفتو تو همی شو که...
-
قطعه ای برای سرودن
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:28
چند بلوک و چند چهارراه هیاهوی خاموش عکس کودکان در خاک صدای گریه صدای خنده صدای مات زنده ها برای تابوت ها عجیب سکوتی دارند مردگان انگار با خود تمام ارزوهایشان را به خواب برده اند حسام الدین شفیعیان
-
شهری در آهن
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:27
قصه های شهر تنهایی روی برگه زردو قرمز افکار پنهانی میان سقوط آهن روی برجک شهری در دل آهن و دودو دردو تنهایی طاقت ماه افتادن در برکه شب های سرد زمستانی قصه ای از نقطه های ریز و ستاره های شب های رویایی حسام الدین شفیعیان
-
ماهی های تن زده
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:26
تن ماهی ها ماهی را له کردند و مارک زدند ماهی ها شور هستند ماهی ها شور زده قطعه در تن شدند دریا با تمام وسعت خود برای ماهی تن زده دایره ای در خفتن هست حسام الدین شفیعیان
-
سطری که فصلی نو را رقم میزند...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:25
کتاب را بازکردم نبودی رفته بودی از سطر آن جای خالیت روی بند کلمات مانده جای خالیت روی بند جملات مانده من منتظر سطر فصل بازگشت یک سطرم سطری تمام گمشده من دنبال ساخت یک گمشده نیستم من دنبال ساخت یک هست هستم یک هست از تمام یک جمله من دنبال نقطه ی آخر سطر نیستم من به دنبال یک نقطه نیستم من دنبال یک فصلم یک فصل شاید گم...
-
قصیده ای طوفانی
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:24
برای قصیده ها تنهایی برای شعر من کنج اتاقی کلماتی بارانی قصه از کاشتن بذری آغاز شد منو شبو شعرو قصیده طوفانی حسام الدین شفیعیان
-
درون را روشن کن
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:23
درونت شمع شد میشوی روشنایی درونت مهر شد میشوی مهربانی درونت را روشن کن آنوقت جهان را با چشمان روشن خواهی دید فرکانس مغز انسانها چراغ روشنایی میشود قلب نمادین هست و مغز پادشاه بدن پادشاه بدنت را روشن کن
-
پیچک های باران زده
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:23
گاهی فارغ از تمام هیاهوی جهان دلت کنجی میخواهد برای آرامش دلت را وصل کن به درون دلها همه چیز به اشتراک بین ادمها زیبا میشود گاهی یک حال خوب شدن گاهی یک شمع میشود شمعدانی ها این روزها شمعدانی ها و پیچک ها همه برای طلوع زیبا آرزو میکنند نگاه طلوع هست بگذار تمام غمها را پشت شیشه بارانی باران نگاهت را بشوی و جهان را با...
-
/چراغ روشن بذر درون دگری و دگری/
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:22
/چراغ روشن بذر درون دگری و دگری/ بذر اندیشه تو ریشه تو فکر خرد اندیشه تو این سه بعد نه تنها صرف یک حرف در ورای آدمها هست اندیشیدن به تو به تو اگر اندیشه شود تویی نمیماند تو نیستی من نیستی در اندیشه هستی گذران کن زبعد خود برون آی زدانش هستی را این هست مقیاس وسعت فکر دگر و دگران برون زدریا کجای جهان موجی ندارد هر کجا...
-
سمفونی تالاب
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:21
تالاب سمفونی دارد تالاب سکوت دارد تاب میخورد گیاه روئیده دریایی دریا باران بیشمار دارد موج صخره دارد ساحل شنزار مجسمه های انسانیست
-
رشته ی کلمات بهاریست یا زمستان یا پائیز...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:21
رشته ی کلمات بند بند جملات قافیه های پر معنی نگاه نویی به سمت برگ ریزان فصل کلمات بارش روئیدن جملات سطرهای پر از سبد گل های نیلوفر تلاطم دریا شکوفه های بهاری فصل تاریخی سر فصل دلها قلب پیچک خورده باران نگاه درون تلاطم قلب ستاره های ربع آسمان دورچین ماه فصل سرود مهتاب تاب میخورد یک نفر درون ماه درون خود درون دریای شب...
-
فصلی سمت رنگین کمان آسمان
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:20
بیا با هم برویم به کوچه های دلتنگی بیا با هم برویم به رویایی سمت کوچه های خانه های کاهگلی بیا با هم به سمت نگاهی برویم پر از خواهش فصل ها بیا تا فصلی پر از باران رنگین کمان زیبای چتر آسمان بشویم
-
جاده ای به سمت زندگی
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:19
شب سکوت ممتد یک قصه هست قصه ای که میگذرد از دل آدمها هر آدم قصه ای هست و هر فصل زندگی جاده ای به سمت زندگی
-
شمعدانی و شمع ها
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:18
سمفونی سکوت تئاتر شهری بازیگران خسته ی غروب شمسی قمر های دور قمری تاریخ میلادی تقویمی روزهای خورشیدی شب های فانوسی ستاره های دریایی شمعدانی های شمع شده جهان سه بعدی از نگاه انسانها
-
پنچره ای رو به سمت تاریخ آسمان...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:17
فانوسی میخواهم سمت پنچره ای رو به تاریکی شب سمت روشنایی تاریخ آسمان سمت تاریخ آسمانی سمت تاریخ رد شده از آسمان اینجا فانوس روشنایی شب هست و تاریکی تاریخ را پوشانده روزها آسمان هم تاریخ دارد و شب ها فانوس میخواهد
-
مدار 360 درجه شعر
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:17
برگ پائیزی مینویسد خط خاطرات را برگ دفتر ننوشته از فصل خزان را قفل کوچک ندارد دفتر ندارد مداد ندارد و فصل ندارد یک دفتر ذهنی از روشنایی راه روشن ,مسیر پیدا و دفترها گمشده کدام خطوط تاریخ دفتر دارد و کدام دفتر خاطرات هیچ خاطره ای نیست همه رفته اند همه تا غروب گمشدگی رفته اند اینجا ساعت صفر هست مدار سیصدو شصت درجه
-
قلم شکسته
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:16
واژه از غم شکست پشت کلمات را شکست واژه از هم گسست در بر سطر سطر خود غمی نشست نگاه کن تمام واژه را اشک برد درون واژه گلدان شکست گل شکست غم شکست جسم شکست قلم شکست حسام الدین شفیعیان
-
جغرافیای انشایی
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:15
موضوع انشاء بود اما موضوعی بدون خاطرات دفترش را باز کردو قلم بی انتها نوشت خاطرات تابستان جارو زده روی بام خاطرات را خاک زده جارو روی کلمات نوشت رفتیم دریای فکری معلم گفت دریای فکری کجای جغرافیا هست شاگرد گفت جغرافیا مگر فقط ایرانست معلم گفت جغرافیای تو کجا هست شاگرد گفت دریای فکر من آفریقا بدون مرز یا شایدم همینجا...
-
رفته ام تا قصه ها...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:14
رفته ام از خود برون قصه ها برگ های پائیزی درون قصه ها میزند نم نم باران در دلم هوای طوفانیست درون قصه ها میزنم پر تا کجا آباد شعر خانه ات آباد ای ویرانه شعر
-
راه کجاست درون خود ما...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:13
راه کجاست درون خود ما هموار کجاست درون خود ما ماه کجاست درون خود ما خود کجاست برون از خود ما و پروانه کجاست دور خود ما و چرخیدن شعر کجاست بر کلمات به جمله خود ما
-
تا کجا رفته ای آمده ام...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:12
تو به دنبال من هستی و من هستم تو به دنبال من بودی و من بودم تو به دنبال خودت رفتی من بدنبال تو گشتم من دیدم تو رفتی اما من بدنبالت تا آسمان ها را گشتم در اسمان نبودی که بگویم بیاورمت نه پشت دریا نه آن سمت باران روی ده فرمان دنبال تو بودم موسی ای ده فرمان در پنچ کتاب نوح تویی روح تویی فصل دگرگون تویی انسان تویی معلم...
-
چند مثال زده ام...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:12
مثال زده ام که می آیی مثال زده ای که هستم مثال زده ام که میروی مثال زده ای که مگر نبودم مثال زده ام که آمدی مثال زدی مگر نبودم و دیگر هیچ مثالی مثل گفتن تو نشد وقتی همه ی مثال ها را حل کردم...
-
تابلوی توقف ممنوع بهشت
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:11
کوچه بن بست فصل نم نم باران های بهاری صدر تیتر کاغذهای مچاله شده تابلوی توقف ممنوع بهشت تیرک های زنگ زده ی جهنم روح های منتهی به جاده زندگی فصل نیایش فصل پاک شده تفکر درب آهنی زنگ زده واژه شکسته بولدزر کلمات صاف کن شکسته
-
مسیر چند نقطه ای...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:10
تاریکخانه ی ذهن روشن فصل اقاقیا نیست متروی یخ زده درون تونل زندگی مسافر خلوت های ایستگاه پاک شده سوزناک سرمای تب زده ی مرد مرده از مردگی دفن خود درون دفن خود زندگی دارکوب در زده در در به دری دالان مسیر گیج زدگی کارناوال جاده ی تاریکی سوت شب شوت درون زندگی
-
میروم با کوله باری از خودم...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:09
کلبه از نور پر بود در ویرانیم خانه از نور شد در شب های من میروم با کوله باری از خودم پشت در ایستاده قایقم در کجای ساحلی دور افتاده شب قایقی میرفت سمت ماه سمت نور سمت آبادیم من زقایق رفته ام تا شب تا ماه من مسافر تو رفیق قصه ها
-
تاریخ تولد چند نقطه...
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:08
ت لاطم سنگ قبرهای شکسته روی نوشته های تاریخ تولد غم نشسته روی وفات یک نفر تولدی تازه داشت انگار یک نفر روی سنگ قبر نشسته داد میزند من زنده از وفات خود شده ام روی تمام تاریخ تولدش شمع وفات نشسته گفت پرواز کنم تا خود صبح یک نفر روی غروب پنچره ها باز نشسته حسام الدین شفیعیان
-
باران کلمات
چهارشنبه 9 خرداد 1403 15:08
باران کلمات پائیزی نغمه های زمستان سرد ستیزی گوله های برف روی شیروانی های گنجشک زده سوت ممتد راه درون زمستان برف زده خط ریل تمام دفاتر تاریخی سکوت جاده ای سمت نیستان نیستان پر از چیستان ها سکوت برکه موج خط زده ی تاریخ کتاب بسته ی چند ماه زده