حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

پیچک های باران زده

گاهی فارغ  از تمام هیاهوی جهان

دلت کنجی میخواهد برای آرامش

دلت را وصل کن به درون دلها

همه چیز به اشتراک بین ادمها زیبا میشود

گاهی یک حال خوب شدن گاهی یک شمع میشود شمعدانی ها

این روزها شمعدانی ها و پیچک ها همه برای طلوع زیبا آرزو میکنند

نگاه طلوع هست بگذار تمام غمها را پشت شیشه بارانی

باران نگاهت را بشوی و جهان را با طلوعی نو ببین

/چراغ روشن بذر درون دگری و دگری/

/چراغ روشن بذر درون دگری و دگری/


بذر اندیشه تو ریشه تو فکر خرد اندیشه تو

این سه بعد نه تنها صرف یک حرف در ورای آدمها هست اندیشیدن به تو

به تو اگر اندیشه شود تویی نمیماند تو نیستی من نیستی در اندیشه هستی

گذران کن زبعد خود برون آی زدانش هستی را

این هست مقیاس وسعت فکر دگر و دگران

برون زدریا کجای جهان موجی ندارد

هر کجا چراغی میزند بادی میزند

روشنی در بر روشنایی آری تا روشنی هست بادی میزند

حسام الدین شفیعیان

سمفونی تالاب

تالاب سمفونی دارد

تالاب سکوت دارد

تاب میخورد گیاه روئیده دریایی

دریا باران بیشمار دارد

موج صخره دارد

ساحل شنزار مجسمه های انسانیست

رشته ی کلمات بهاریست یا زمستان یا پائیز...

رشته ی کلمات بند بند جملات قافیه های پر معنی نگاه نویی به سمت برگ ریزان

فصل کلمات بارش روئیدن جملات سطرهای پر از سبد گل های نیلوفر تلاطم دریا

شکوفه های بهاری فصل تاریخی  سر فصل دلها

قلب پیچک خورده باران نگاه درون تلاطم قلب

ستاره های ربع آسمان دورچین ماه فصل سرود مهتاب

تاب میخورد یک نفر درون ماه درون خود درون دریای شب

اینجا فصل زمستان هست اما برایت از پائیز گفتم...

فصلی سمت رنگین کمان آسمان

بیا با هم برویم به کوچه های دلتنگی

بیا با هم برویم به رویایی سمت کوچه های خانه های کاهگلی

بیا با هم به سمت نگاهی برویم پر از خواهش فصل ها

بیا تا فصلی پر از باران رنگین کمان زیبای چتر آسمان بشویم