حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/چند فصل بهار زندگی/

/چند فصل بهار زندگی/

کودکی گریه کرد باران شد
نوجوانی در پی طوفان شد
در میانسالی همی دانش گرفت
بر زپیری هم زآن شادان گرفت
ماحصل چند فصل را گفتم بخوان
این ده و بیستو زشصتو هفتاد گرفت
ماه زنو بودو همان ماه میشدش
گرمی خورشید فروزان میشدش
گر زهر فصلی گذر کرد از همی
یاد ایام بود که طوفان میشدش
حسام الدین شفیعیان

پیرمرد خیابان نود و چهارم

عروسک پشت مغازه خیابان دلتنگی

عروسک پارچه ایه خیابان نود و چهارم

نود از نود سالگی  پیرمرد خریدار عروسک

و چهار عروسک دیگر

پیرمرد قاب عکس های رفته

پیرمرد آلزایمر دار کودکان رفته

کودک پیری که میبرد لالایی

پیری که میرود به کودکی

شاعر که میشوی...

شاعر که شدم برگ ها حرف میزدند

فصل ها دف میزدند

زمستان شعر میشد

شب رخت میشد مثل رخت دلی که پهن میشود در ماه

شاعر که میشوی شعر میشود حریر و کلمات میشوند باران

با من گذر کن از تمام درهای پائیزی

رادیویی که شاید جای تمام چند سه بعدی های مدرنیته برایت شعر شود

/پیانو وسط جنگ /

/پیانو وسط جنگ /

تق تق ,سی لا سل فا می ر دو
افتاده افتاده دو ر می فا سل لا سی
پرچم پرچم لا سی دو ر می فا سل
پیانو وسط جنگ سی یک سی دو سی سی سی چهار سی پنج سی شش سی هفت سی هشت
شروع نت در جنگ خط انتهای نواختن سمفونی صلح فشنگ تق تق باروت خیس خورده
کمپوت فشنگ خالی کنسرو تن خوراک لوبیا با ماست دبه روغن نفت آتشبار آذوقه ی خالی
مانور نت در هم صدای شیپور بر هم نواختن پاکت نرسیده به سرجوخه خون
شلوار اتو کشیده خاکی چهل و چند جای خالی نمونه ی مد در انتهای جنگ تو خالی
سالن آمفی تئاتر وسط شهر تئاتر خیمه شب بازی عروسک گردان چوبین
آدمک وسط بالا و پایین شدن نخ سوزن در کوک عروسک ماموت های قرن بمب زده
خستگی زمین مربع از متساوی از سیم خاردار خاک گرفته دوخته در دید ورای شب
پیانیستی مینوازد چهار انگشت آخر دوندگی روی کلیدهای ضرب آهنگ
و تماشاچیان جنگ و صلح در ورودی صندلی آخر
حسام الدین شفیعیان

مونالیزای فکر تو چگونه فکر میکند...

مونالیزا خندید همه گریه کردند

مونالیزا گریه کرد همه خندیدند

مونالیزا باران شد همه ابر شدند

مونالیزا کیک شد همه ظرف شدند

مونالیزا چه تصویر پر از افکارست

مونالیزای فکر تو بارانست

مونالیزای فکر من دریا هست

به راستی مونالیزای کدام فکر در فکر انسان است که هست...

حسام الدین شفیعیان