کاش فکر را بارانی کنیم
نهال خوبی را رشد بذر ها کنیم
نهال درست شدن از بذر شکوفه میکند
کاش شکوفه ها را بهار جوانی کنیم
نهال آن را بستر یک زنجیره ی انسانی چراغی بر اندیشه های فصل بهاران در شکوفایی کنیم
حسام الدین شفیعیان
تاب بلند میشود سمت جهان
جهان سوار تاب زمین روی سکان کشتی آسمانی
ابرهای مبهم مه زده
جاده ی سمت دریای فکر باران زده
شلوغی تاریخ ذهن چرخ و فلک نوک خط ستاره های سوسو زده
زمین بلیط انگیز رفتن به سمت ستاره ها
باجه ی بدون بلیط فروش
بلیط های باطل زده
مهر تایید را کجای تنگ کوچک چرخ و فلک زده
صندلی پارک را برگ پائیز خزان زده
حسام الدین شفیعیان
درون نگاه بارانیست
اینجا هوا هوایی طوفانیست
برایت واژه ها را تکانده ام قصه اول خط شعری فانوسی در بیابانیست
بتکان دریا را ماهی ها تکان خورده میخندند برای تن شدن آدمی قصه تنهائیست
شوریده موجی میزند ساحل را بزن ساحل دریا چراغانیست
بباران نقطه هایی را ستاره های دنباله دار کهکشانی درون زمین از زیبائیست
حسام الدین شفیعیان
عصر کودک سبیل دارد قد پدر
عصر پدر سبیل ندارد قد پسر
عصر تجربه ی بزرگی در دوماهگی
عصر نوزاد هنوز گریه میکند میگوید گوشی
عصر تجربه رفتن به نه مریخ دورتر جایی که نتوان رفت
عصر بازگشت میمون ها عصر بازگشت دایناسورها
عصر بازگشت محصولات فرهنگی زده روش قدیمی شده بی فرهنگی
عصر دوهزار و دویست سال جلوتر خواستن رفتن
عصر بلد شدن تاریخ مارماهی های جلبکی درون آغازین
عصر پیشرفت نهنگ ها در ساحل
عصر کودکان بزرگ درون قاب تاریخی
عصر بزرگتر شدن زمین عصر فراتر از بزرگی زمین
حسام الدین شفیعیان
عصر شب به روز نوسان قیمت ها
خریدی وگرنه میشود قیمت ها بالاها
عصر نوسان و برق زدگی عصر آب ماتم عصر حال زدگی
بی حال شدن از قرمزی چشم ها چشم های تاول زده مانیتور و گوشی زدگی
عصر خم شدن قوز شدگی
سر توی گوشی عصر قوز زدگی
عصر درون گوشی مانیتور ها رفتن
عصر مغزهای فیبر نوری زدگی
عصر کشمکش ها عصر درون خود رفتن ها
عصر فنجان زدگی عصر قهوه های فنجان های قهوه ای زدگی
عصر اب شدن آدم بستنی عصر آدم بستنی شدن آدم زدگی
عصر نوسانات مغز عصر بالا رفتن نمره های عینک زدگی
عصر تمدن نوین عصر کلاس های جدید تو خودت با من حرف بزن زدگی
عصر استادهای کوچک شده قد استاد یک متر اما زود فارغ التحصیل زدگی
عصر فشرده خواندن کل تاریخ بشریت در یک روز
عصر فول کنتاک زبان های جهان بلد بودن
عصر کمربند مشکی دان یک آشپزی
قابلمه و آتش و قاشق انگار دفاع شخصی آشپز زدگی
خلاصه کلاس زمین بالا رفت خدا بفرست دان هفت تمام رشته های بافندگی زدگی
ندارد زمین دیگر جایی بفرست یک آدم قد نیم متر اگر نشد آدم آهنی زدن مثل آدم زدگی
حسام الدین شفیعیان