دل دریایی و بارانی و پر از آرزوهای خیال
شالیزارو دشت گلهای سبز بهار
موج دریا و ساحلو و قایق نجات
دفتر آبی و آسمان روشن فکرو و خیال
سبز چون دشت برف چون زمستان و پائیز چون برگشت موج به دریا
خاطرات کوله بار زندگی قصه های ماضی گمگشتگی
رفته با بادبادک تا آسمان وسعت فکرو و خیال
باز تلاطم باز دریا و باز رنگین کمان آسمان
کوچ پرندگان مهاجر ساحل دور از خانه های کاهگلی
مزرعه مترسک کلاغ قصه های زندگی
باز داستان یکی در خود شکستن میشدش
یک کوزه آب در بیابان حل مشکل میشدش
صوت باران نبودو صوت دریا خالی از لب تشنگی
کام خشکو دشت فرسودگی خاطرات رفته از دشت شالیزار خشک
دریا خشک آسمان خشک ساحل نبود اما دشت پر از لاله ها
قصه ی تاریخ بودو قصه ی بیدار ما خواب در گوش پرنده لانه داشت
یک نفر با بال خسته قصه ی گذشته ها را قصه داشت باز پر میشد از قصه ی دلدادگی
دشت مجنونو ساحل خستگی موج قایق های شکستگی
رفت تا بازگردد با خیال رفتنش رفته بود از خیال ماندنش
پشت دلتنگی یک نفر باران داشت کودکی در آرزوهای خود بابا داشت
یک نفر دفتر زخاطراتو عکس ماضی بعید یک نفر دلتنگ بازگشت قهرمان آزادگی
یک نفر بر او بود قهرمانش دیگری یک نفر باز داشت خاطرات دیگری
زندگی در بین عقاید داشت فرسنگ ها راهو بارانو خاطراتو زندگانی های دور و نزدیک
فلسفه از نبود بودن او حرف میزد انگار سفسطه از نبودن یا بودن او داشت انگار حرف در بودنش
غربو و شرق فلسفه داشت با هم غرب و شرق دیگری یک ثریا یک زحل یک کهکشان دیگری
فیلسوف کهن داشت با رویش گندم بازی میگرفت شاخه میشد باز طنازی میگرفت
طنز رویش نبود طنز اصلان در او نبود اما طنز نگاه دیگری از دید او بر دیگری
این چنین هست افکار و عقایدها چنین یکی رویش یکی لبخند یکی حل معمای قدیم
زمین گردو توپ به آسمان رفتن بود توپ گردو گمشدن سیاره ی ادم بود
باز هبوط میکرد سیب در خیال آدمی یک نفر در گردش زمین و آسمان دیگری
سیاره ی بازی های توپ گرد بود یک نفر بر سیاره بازیکن فوتبال بود
اینچنین هست زمین بازی هبوط این زمین یک معمای کهن در سقوط آدم و حوا بر این زمین
سیب بود تمام رویش گندم در زمین کال سیب گندم مزرعه ی هبوط بازیکن افتاده بر دل زمین
چند هزاره چند دهه چند آدمو و حواهای دگر حوا در پی درخت ممنوعه ی سوال دگر
جاذبه فتادن در پوست نارگیل زمین هم شیرین هم ترش هم تلخ دارد این زمین...
فصل چند حرفی
فصل ضرب های بی ضربی
فصل تمام شدن حروف الفبای یخ زده
شعر فریز شده کلمات سرما زده
تقویم سالگرد سال های ورق زده
در کدام تاریخ گمشدی
بین کدام اعداد گمشده بود
بین کدام تقویم بین کدام روزشمار
تاریخ ها همیشه قسمت پاک شدگی داشتند
قسمتی که تاریخ پاک شد کدام روز تقویم بود آیا
تمام حروف زنجیره ی تقویم بود آیا
تاریخ پاک شده کجای زندگی بود انگار