حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-116

در جهان و کلیت آن هیچ امری بیهوده آفریده نشده است.اگر منظومه شمسی.سیارات.کهکشان و این کره زمین و مریخ و کره  و سیارات جدید که کشف میکنند و سیاره مشتری و...همه اینها نظم آفرینش هست.نمیشود گفت سیاره ای بیخود بی جهت افریده شده. و حال زمین مگر بیخود و بی جهت هست.همانقدر که زمین با جهت آفریده شده. همانقدر سیارات با جهت و کلیت آفرینش با جهت افریده شده اند.انسان امروز بسیار در همان انگیزه کشف حیات در سیاره کره ای دیگرست. که بتواند حیات را در سیارات و موجودات دیگر کشف کند.و با امکانات امروزه بشریت این کشف هنوز  اتفاق نیفتاده. موجودات مریخی و فرازمینی. نمیدونم موجوداتی که از آنها در این زمره یاد میشود. و یا نوعی عکس هم نشر میدهند.اگر همان موجودات فرا زمینی باشند جای مخفی کردن نمیگذارد. چرایی آن آنست که چرا پنهان شود. و اما اگر این حیات در کره و سیارات کشف شود آیا همانند انسان خواهند بود.اما نتیجه هنوز حاصل نشده. و تخمین ها به اینست که سیاره های شبیه کره زمین و کرات امکان حیات از نسبت های  امکان حیات و آن در اینست که امکان زیست میتواند باشد و شرایط آنجا مشابه زمین هست.و اصل اینکه اینها همینگونه بیخود بی جهت آفریده نشده اند.اصلان نظم آفرینش خود نمیتواند بیجهت باشد و همینجوری بوجود آمده باشد.اگر شما به تپش قلب و مغز انسان فکر کنید. و باز به موجودات دیگر و این همه نمودار نظمی دقیق در آفرینش هست.

اگر مثال دایناسورها و موجودات غول آسای نابود شده و امروزه نمونه های کوچک آن را نظر بگیرید.زمین خود نمودار حیات و زیست مختلف بوده هست.و این زیست در چرخه روند به جلو کوچک کوچک شده . انسانها که قد بلند و جسته درشت داشته اند و عمر طولانی امروزه جسته انسانها هم نسبت به مثال آدم یا انسانهای قدیم کوچکتر شده قدیم خیلی کهن.اما انسان منقرض نشده بلکه روند  زندگی بشریت هست. و موجودات دیگر برتر ما را زیر ذره بین چه بودیمو چه شدیم نگذاشتند بلکه خود انسان هست که روند آن را از گذشته تا حال برسی کرده.اما وجود انسان با این هارد چندین چندین برابری ابر رایانه ای بسیار دقیق عمل میکند.انسان موجودی هست که ارتقای ذهنی میدهد خود را و این ارتقای ذهنی به جلو با پیشرفت علم و تکنولوژی همراه هست.

فانوس-115

اگر زنجیره مادی در اموراتی قوی شود و این زنجیره برای پیشبرد اهداف زمینی باشد. زنجیره معنوی و خدایی قویتر هست.آنقدر قویتر که خالق بر مخلوق صدر در صد کنترل دارد.حال مخلوق به خالق بگوید من پیروز میشوم بر خالق. خالق میخندد خنده آن هم نوع خاص مثالی خود هست. مخلوق بر خالق نمیتواند پروز شود زیرا خالق هست که مخلوق را خلق کرده.با هر قدرت زمینی مخلوق مثال باد هست که باد از جا آن را برکند و از یک نقطه جهان به یک نقطه دیگر جهان پرت کند.مثال آن اینست که اگر مخلوق بتواند بر مخلوقات چیره شود بر خدا چیره نمیتواند بشود زیرا قدرت مخلوقات و قدرت مال و امکانات بشری با هر نوعی از آن در برابر قدرت خدا ذره در دریاست.مقابله با خدا شکست هست.حال شخصی به خدا یا اشخاصی به خدا بد و کج گفتاری کنند. خداوند میخندد.زیرا خالق آن مخلوق هست. اگر میخواست مغز او را در آن واحد به گفتار خوب وامیداشت. مثال توپ و بازی .برای خدا اینگونه هست. که افرادی که به خدا هم متاسفانه بد میگویند مثال توپ بازی هستند که نمیدانند خدا آنها را هم دوست دارد.اصلان محبت خدا آنقدر زیادست که انسان اگر کامل بداند طاقت نمیاورد.ولی چشم انسانی و آدمی مادی در دنیای مادیت مثال توپ زمینی هست. که با آن توپ زمینی بازی میکند اما برای چه و هدف چه. خداوند با شما همان بازی میکند  که با مخلوقات او بازی میکنید مثال این امر اینست که شما اگر مهربانی خدا را و موهبت خدا را قدر بدانید در بعد چشم بعد موت شرمنده نمیشوید.زیرا چشم و تفکر شما مرحله دیگری را میبیند.حال خداوند همه امورات را میداند میداند فلان شخص کیست چیست چرایی ها چگونگی ها و ذره ای  از آن برای خدا ناپیدا نیست. پس دانای کل اگر به زورگویی نیست بنده کیست که زورگو شود.خداوند جبر و اختیار  را در چه گذاشته اختیار آنچه عمل میکنید اما جبر آنچه عمل کردید و حساب بدهید. این جبر خیلی هم خوبست. و آن اختیار هم جنبه خود شخص هست. پس اینجا توازن عدالت خدا آنست که فرصت زندگی را داده اما تمام آن را از هر کاری که انسانها بر هم کنند حسابرسی دارد. اگر اینگونه نباشد ظلم و ستم و جفاها را آدم ها شوخی بگیرند چشم بعد موت لحظات و حتی عملکرد و حتی  آنچه که آدمی به یاد نمی آورد را به یاد انسان می آورند این خدایی هست مهربان و عدالتش بسیار دقیق و بسیار عالی.

فانوس-114

اینکه انسانها به واقعیت امورات برسند و هر حکمتی را در زمین و آسمان روز و شب هر چه خداوند آفریده هست بدانند همان پری آنها در همان خالقی هست که آنها را آفریده زیرا خداوند از رگ گردن به شما نزدیکتر هست و آنچه میکنید و انجام میدهید را میداند زیرا خالق شماست پس چه کسی توان ایستادن در برابر پروردگاری را دارد که آنقدر به او نزدیک هست که روحش گواه آفریدگارش هست زیرا جسم  امانت هست و روح امانت خدا پس بیندیش انسان آن امانت را در چه راهی به کار میبندی.

...

غرور از ابزار ابلیس هست غرور کاذب مایه آفت خود و دیگرانست اگر درستی را یافتید در زنجیره درستی حرکت کنید آن موقع چه باشید تا زمان معین چه نباشید شما هدایت یافته شدید اگر اموراتی مانع هست اندیشه سد نیست بلکه اندیشه شما در قوت ماندن رفتن شما کار میکند و اگر در این بستر خداوند یاری دهد هیچکسی مانع آن نتوان شد زیرا خداوند قادر هست که به تمامی امورات خود چه در زندگانی و موت به شما قدرت دهد تا انجام امورات کنید پس هیچگاه انبیا و صلحا و خوبان راهشان قطع نمیشود حتی چه به شهادت یا مرگ زیرا خداوند آنها را افراد خوب و درست را قدرت میدهد تا دشمنان بدخواهان نتوانند پیروز گر بر حق باشند زیرا مقتدر و پیروز خداست و هر کاری توان دارد با تدبیر درست و دانای کل امورات درست را انجام میدهد با خدا شکست خوردن غیر ممکنست زیرا دست شما را ول نمیکند و اوست که یاری میدهد اگر تمام جهان به شما کمک نکنند خداوند کمک شما میکند تا راه حقیقت و درستی حقیقت خداشناسی و امورات او انجام شود .

...

بیندیشید و با درستی عمل کنید زیرا اندیشه و درستی و خوبی دریاست .هر کسی خوبی کند برای رضایت خالقش خداوند هم او را سرافراز در امورات کند عجله مایه بدبختی و عجله کار ابلیس هست اما صبر و به هنگام عمل کردن در خواست خداست پس خواست خدا را بر خواست مخلوق یعنی آنچه خواست خداست در زمان خودش انجام شود و اگر آن زمان سستی شود خداوند سستی را در آن زمان بد و قوت را در ان زمان دهد و آن زمان هست که اگر آن را در نیابیم خود در ترس غفلت و پر نشدن و غفلت از درون خسران میبینیم زیرا آنچه خدا بخواهد انجام میشود و چه همه امورات هست که خداوند خواستار انجام آن هست این یعنی خداوند بسیار کارهای مهم در زنجیره دارد پس تک نگری صرف نیست بلکه هر انسان رسالت دارد تا در آنچه خدا به او وامیگذارد حرکت کند.انسان درست انسانی هست که خواست خدا را بر مخلوقات ارجحیت کامل دهد و آنچه میکند خود در آن اندیشه کند اگر اشتباه رود برای ان انسان چندین برابر سخت خدا گیرد زیرا خود خواهد فهمید و سریع به پر شدن دست میزند تا راه به خواست رضایت خدا انجام شود زیرا این فشردگی و سختی را این دسته افراد خوب میدانند.

فانوس-113

چشم یک بینایی دارد و تفکر که تمیز میدهد و تفکری که درست تمیز دهد و اصل مطلب را بفهمد چشمی بر پایه وسعت تفکر دارد.

چشم بینا میبیند و تفکر باز صافی میدهد.و تفکر تمیز داده شده کمک کننده خواهد بود.

شما در یک مثال در خانواده ای زندگی میکنید مثال هفت نفر 5 نفر اندیشه متفاوت با شما دارند دو نفر با هم هم عقیده یا اصلان 6 نفر یک عقیده و یک نفر عقیده دیگر دارد.

حال جامعه و حال بسترهای مختلف آن.اگر همه با هم ضدیت کنند و گویند ما فقط درست میگیم و شما مثال غلط  آنچنان فتنه ای به راه می افتد که به خشونت ختم میشود اما اگر همین جامعه بزرگ با گفتمان هم اندیشی و تمیز دادن آن به مخاطب راه رود همه در نظم صلح و رضایت خدا پیش میروند رضایت خدا و خوشنودی خدا ارجحیت دارد. زیرا آرام کننده قلوب خداست. اگر از مرگ ترسیدید اگر از  شکنجه و مصیبت ترسیدید باید روی ایمان خود کار کنید یا اطمینان به بعد موت ندارید یا ترس از شک راهی که میروید دارید یا باور بعد مرگ ندارید یا حیات دنیا را بر حیات اصلی مقدم داشته اید حیات دنیا میان پلی هست بین این دنیا و آن دنیا این دنیا برای کوله بار آن دنیاست کوله خود را از خوبی و رضایت خدا پر کنید. و سعی کنید برتر اندیشی نکنید و خانواده بزرگ را خانواده خود بدانید و با هم بخشیدن و بخشش را بیاموزید والا میشوید حلقه دام برای هم و خشم خدا زیرا خشم خدا همانند صبر خدا هست که اگر هر دو زیادست هر دو هم میتواند کارایی داشته باشد زیرا نظم حیات کل بشریت در آنست.

فانوس-112

مقدمه سر فصل بر آنست که آنهایی که نیکی و خوی خوبی را در خود جای دهند از بدی و شرارت نفرت میکنند و خواستگاه آنان طلب رضایت خدا و بیان عقیده ها و اجازه نطق و بیان هاست زیرا صافی تمیز دادن را در زمانها بر روئت ها نمودار میشود زیرا هر چیزی که پنهان ماند آشکار شود و هر چیزی که آشکار شود تمیز داده شود عقاید گوناگون و نظریات و ادیان و مفسرین و موعظه گران به دنبال کشف اصل حقیقت میروند اما آنی که حقیقت اصل را آشکار میکند خداست. و دانای کل به امور خداست. که نقطه شکی را باقی نمیگذارد.پس خداوند آشکار کننده و یاری دهنده اصلی هست. و هر کسی در طلب رضایت خدا بکوشد خوار نخواهد شد. نه لرزان شود نه ترسان شود اگر خدا را مد نظر خود بگیرد. و الا با کوچکترین حادثه ای لرزان ترسان شود زیرا حیات و موت خود را و دیگران را در خطر بیند. اما آنی که حیات خود و دیگران را اهمیت دهد کوشد که آنان را بر رضایت خدا هدایت کند و تمامی دام ها خباثت ها رذالت ها را با یاری خدا خنثی کند.مگر آنانی که دست از شرارت خباثت و دام حیله برندارند و بر آن بیفزایند و مکر اندیشند آنها کسانی هستند زیر یوق ابلیس و با همان دام ابلیس به جهنم سر افکنده و بر آنان با همان معیار تاریکی که با آن قلاب به آتش شدند قضاوت خواهد شد.