21 که میباید آسمان او را پذیرد تا زمان معادِ همهچیز که خدا از بدوِ عالم به زبان جمیع انبیای مقدّس خود، از آن اِخبار نمود.
15 و رئیس حیات را کشتید که خدا او را از مردگان برخیزانید و ما شاهد بر او هستیم.
7 بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی.
11 و میگویند، خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهانندهای نیست.
16 در تواناییِ خداوند یهوه خواهم آمد و از عدالت تو و بس خبر خواهم داد.
22 پس من نیز تو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستیِ تو را ای خدای من، و تو را ای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود.
2 و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف.
11 و ایشان میگویند، خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟
4 زیرا که در موت ایشان قیدها نیست و قوّت ایشان مستحکم است.
7 زیرا به خاطر تو متحمل عار گردیدهام و رسوایی روی من، مرا پوشیده است.
8 نزد برادرانم اجنبی شدهام و نزد پسران مادر خود غریب.
33 زیرا خداوند فقیران را مستجاب میکند و اسیران خود را حقیر نمیشمارد.
2 آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند،
10 بر ظلم توکّل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید.
12 زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والاّ تحمل میکردم؛ و خصم من نبود کهبر من سربلندی مینمود؛ والاّ خود را از وی پنهان میساختم،
7 مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مرا شست و شو کن تا از برف سفیدتر گردم.
9 تا زنده بماند تا ابدالآباد و فساد را نبیند.
10 دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم مرا ملامت میکنند، چونکه همه روزه مرا میگویند، خدای تو کجاست؟
9 در جماعت بزرگ به عدالت بشارت دادهام. اینک، لبهای خود را باز نخواهم داشت و تو ای خداوند میدانی.
15 آنانی که بر من هَههَه میگویند، بهسبب خجالت خویش حیران شوند.
7 زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست.
13 و امّا من مثل کر نمیشنوم؛ و مانند گُنگم که دهان خود را باز نکند.
17 زیرا که برای افتادن نصب شدهام و درد من همیشه پیش روی من است.
5 جراحات من متعفّن و مقروح شده است، بهسبب حماقت من.
8 من بیحس و بینهایت کوفته شدهام و از فغان دل خود نعره میزنم.
12 آنانی که قصد جانم دارند دام میگسترند و بداندیشانم سخنان فتنهانگیز میگویند و تمام روز حیله را تفکر میکنند.
20 و آنانی که به عوض نیکی به من بدی میرسانند. بر من عداوت میورزند زیرا نیکویی را پیروی میکنم.
7 زیرا دام خود را برای من بیسبب در حفرهای پنهان کردند که آن را برای جان من بیجهت کَنده بودند.
19 تا آنانی که بیسبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بیسبب بغض مینمایند، چشمک نزنند.
25 تا در دل خود نگویند، اینک مراد ما؛ تا نگویند او را بلعیدهایم!
9 زیرا که نزد تو چشمهٔ حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید.
6 به کلام خداوند آسمانها ساخته شد و کل جنود آنها به نَفْخِهٔ دهان او.
20 همهٔ استخوانهای ایشان را نگاه میدارد، که یکی از آنها شکسته نخواهد شد.
7 به رحمت تو وجد و شادی میکنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای؛
14 مثل آب ریخته شدهام و همهٔٔ استخوانهایم از هم گسیخته؛ دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.
9 ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامیِ زمین!
2 پادشاهان زمین برمیخیزند و سروران با هم مشورت نمودهاند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛
3 که بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم.
8 ای خداوند محل خانهٔ تو را دوست میدارم و مقام سکونت جلال تو را.
8 خداوند قوّت ایشان است و برای مسیح خود قلعهٔ نجات.
9 آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود.
6 الآن دانستهام که خداوند مسیح خود را میرهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهد نمود، به قوّت نجاتبخش دست راست خویش.
24 اگر چه بیفتد افکنده نخواهد شد زیرا خداوند دستش را میگیرد.
31 شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.
4 مرا از دامی که برایم پنهان کردهاند بیرون آور.
13 زیرا که بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من میباشد، زیرا بر من با هم مشورت میکنند و در قصد جانم تفکر مینمایند.
3 هنگامی که خاموش میبودم، استخوانهایم پوسیده میشد از نعرهای که تمامی روز میزدم.
6 ای خدا، تخت تو تا ابدالآباد است؛ عصای راستی عصای سلطنت تو است.
7 یَهُوَه صبایوت با ماست، و خدای یعقوب قلعهٔ بلند ما، سِلاه.
8 شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیدهای به وجد آید.
4 و چهره او را خواهند دید و اسم وی بر پیشانیِ ایشان خواهد بود.
6 و مرا گفت، این کلامْ امین و راست است و خداوند خدای ارواحِ انبیا، فرشته خود را فرستاد تا به بندگان خود آنچه را که زود میباید واقع شود، نشان دهد.
12 و اینک، به زودی میآیم و اجرت من با من است تا هر کسی را بحسب اعمالش جزا دهم.
14 خوشابحال آنانی که رختهای خود را میشویند تا بر درخت حیات اقتدار یابند و بهدروازههای شهر درآیند،
3 و آوازی بلند از آسمان شنیدم که میگفت، اینک، خیمهٔ خدا با آدمیان است و با ایشان ساکن خواهد بود و ایشان قومهای او خواهند بود و خودِ خدا با ایشان خدای ایشان خواهد بود.
5 و آن تختنشین گفت، الحال همهچیز را نو میسازم. و گفت، بنویس، زیرا که این کلام امین و راست است.
23 و شهر احتیاج ندارد که آفتاب یا ماه آن را روشنایی دهد زیرا که جلال خدا آن را منوّر میسازد و چراغش برّه است.
11 و تجّار جهان برای او گریه و ماتم خواهند نمود، زیرا که از این پس بضاعت ایشان را کسی نمیخرد.
15 و فرشتهای دیگر از قدس بیرون آمده، به آواز بلند آن ابرنشین را ندا میکند که داس خود را پیش بیاور و درو کن، زیرا هنگام حصاد رسیده و حاصل زمین خشک شده است.
19 پس آن فرشته داسِ خود را بر زمین آورد و مَوْهای زمین را چیده، آن را در چَرْخُشتِ عظیمِ غضبِ خدا ریخت.
3 و به دو شاهد خود خواهم داد که پلاس در بر کرده، مدّت هزار و دویست و شصت روز نبوّت نمایند.
9 و گروهی از اقوام و قبایل و زبانها و امّتها، بدنهای ایشان را سه روز و نیم نظاره میکنند و اجازت نمیدهند که بدنهای ایشان را به قبر سپارند.
11 و بعد از سه روز و نیم، روح حیات از خدا بدیشان درآمد که بر پایهای خود ایستادند و بینندگانِ ایشان را خوفی عظیم فرو گرفت.
12 و آوازی بلند از آسمان شنیدند که بدیشان میگوید، به اینجا صعود نمایید. پس در ابر، به آسمان بالا شدند و دشمنانشان ایشان را دیدند.
18 و امّتها خشمناک شدند و غضب تو ظاهر گردید و وقت مردگان رسید تا بر ایشان داوری شود و تا بندگان خود، یعنی انبیا و مقدّسان و ترسندگان نام خود را چه کوچک و چه بزرگ اجرت دهی و مُفسدان زمین را فاسد گردانی.
5 هر که غالب آید به جامه سفید ملبّس خواهد شد و اسم او را از دفتر حیات محو نخواهم ساخت بلکه به نام وی در حضور پدرم و فرشتگان او اقرار خواهم نمود.
8 من هستم الف و یا، اوّل و آخر، میگوید آن خداوند خدا، که هست و بود و میآید، قادر عَلَیالاِطلاق.
11 که میگفت، من الف و یا، و اوّل و آخر هستم: آنچه میبینی در کتابی بنویس، و آن را به هفت کلیسایی که در آسیا هستند، یعنی به اَفَسُس و اِسمیرنا و پَرغامُس و طیاتیرا و ساردِس و فیلادَلفیه و لائودکیه بفرست.
17 و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم. و دست راست خود را بر من نهاده، گفت، ترسان مباش؛ من هستم اوّل و آخر و زنده،
15 و پایهایش مانند برنج صیقلی که در کوره تابیده شود، و آواز او مثل صدای آبهای بسیار؛
6 او بدیشان گفت، ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را میطلبید؟ او برخاسته است! در اینجا نیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید.
14 و بعد از آن بدان یازده هنگامی که به غذا نشسته بودند ظاهر شد و ایشان را بهسبب بیایمانی و سخت دلی ایشان توبیخ نمود زیرا به آنانی که او را برخاسته دیده بودند، تصدیق ننمودند.
33 و چون ساعت ششم رسید، تا ساعت نهم تاریکی تمام زمین را فرو گرفت.
38 آنگاه پرده هیکل از سر تا پا دوپاره شد.
21 به درستی که پسر انسان بطوری که دربارهٔ او مکتوب است، رحلت میکند. لیکن وای بر آن کسی که پسر انسان بهواسطهٔ او تسلیم شود. او را بهتر میبود که تولد نیافتی.
41 و مرتبه سوم آمده، بدیشان گفت، مابقی را بخوابید و استراحت کنید. کافی است! ساعت رسیده است. اینک، پسر انسان به دستهای گناهکاران تسلیم میشود.
51 و یک جوانی با چادری بر بدن برهنه خود پیچیده، از عقب او روانه شد. چون جوانان او را گرفتند،
55 و رؤسای کهنه و جمیع اهل شورا در جستجوی شهادت بر عیسی بودند تا او را بکشند و هیچ نیافتند،
61 امّا او ساکت مانده، هیچ جواب نداد. باز رئیس کهنه از او سؤال نموده، گفت، آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟
65 و بعضی شروع نمودند به آب دهان بر وی انداختن و روی او را پوشانیده، او را میزدند و میگفتند، نبوّت کن. و ملازمان او را میزدند.
69 و بار دیگر آن کنیزک او را دیده، به حاضرین گفتن گرفت که این شخص از آنها است!
11 و چون شما را گرفته، تسلیم کنند، میندیشید که چه بگویید و متفکّر مباشید بلکه آنچه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گویید زیرا گوینده شما نیستید بلکهروحالقدس است.
10 آیا این نوشته را نخواندهاید، سنگی که معمارانش ردّ کردند، همان سر زاویه گردید؟
29 عیسی او را جواب داد که اوّل همهٔ احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما خداوند واحد است.
40 اینان که خانههای بیوهزنان را میبلعند و نماز را به ریا طول میدهند، عقوبت شدیدتر خواهند یافت.
20 صبحگاهان، در اثنای راه، درخت انجیر را از ریشه خشک یافتند.
5 عیسی در جواب ایشان گفت، بهسبب سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت.
29 عیسی جواب فرمود، هرآینه به شما میگویم کسی نیست که خانه یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا اولاد یا املاک را بجهت من و انجیل ترک کند،
34 و بر وی سخریّه نموده، تازیانهاش زنند و آب دهان بر وی افکنده، او را خواهند کشت و روز سوم خواهد برخاست.
9 پس بدیشان گفت که، حکم خدا را نیکو باطل ساختهاید تا تقلید خود را محکم بدارید.
34 او وی را گفت، ای دختر، ایمانت تو را شفا داده است. به سلامتی برو و از بلای خویش رستگار باش.
12 تا نگران شده بنگرند و نبینند و شنوا شده بشنوند و نفهمند، مبادا بازگشت کرده گناهان ایشان آمرزیده شود.
20 و کاشته شده در زمین نیکو آنانند که چون کلام را شنوند آن را میپذیرند و ثمر میآورند، بعضی سی و بعضیشصت و بعضی صد.
39 در ساعت او برخاسته، باد را نهیب داد و به دریا گفت، ساکن شو و خاموش باش! که باد ساکن شده، آرامی کامل پدید آمد.