7 بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی.
11 و میگویند، خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهانندهای نیست.
16 در تواناییِ خداوند یهوه خواهم آمد و از عدالت تو و بس خبر خواهم داد.
22 پس من نیز تو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستیِ تو را ای خدای من، و تو را ای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود.
2 و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف.
11 و ایشان میگویند، خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟
4 زیرا که در موت ایشان قیدها نیست و قوّت ایشان مستحکم است.
7 زیرا به خاطر تو متحمل عار گردیدهام و رسوایی روی من، مرا پوشیده است.
8 نزد برادرانم اجنبی شدهام و نزد پسران مادر خود غریب.
33 زیرا خداوند فقیران را مستجاب میکند و اسیران خود را حقیر نمیشمارد.
2 آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند،
10 بر ظلم توکّل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید.
12 زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والاّ تحمل میکردم؛ و خصم من نبود کهبر من سربلندی مینمود؛ والاّ خود را از وی پنهان میساختم،
7 مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مرا شست و شو کن تا از برف سفیدتر گردم.
9 تا زنده بماند تا ابدالآباد و فساد را نبیند.
10 دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم مرا ملامت میکنند، چونکه همه روزه مرا میگویند، خدای تو کجاست؟
9 در جماعت بزرگ به عدالت بشارت دادهام. اینک، لبهای خود را باز نخواهم داشت و تو ای خداوند میدانی.
15 آنانی که بر من هَههَه میگویند، بهسبب خجالت خویش حیران شوند.
7 زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست.
13 و امّا من مثل کر نمیشنوم؛ و مانند گُنگم که دهان خود را باز نکند.
17 زیرا که برای افتادن نصب شدهام و درد من همیشه پیش روی من است.
5 جراحات من متعفّن و مقروح شده است، بهسبب حماقت من.
8 من بیحس و بینهایت کوفته شدهام و از فغان دل خود نعره میزنم.
12 آنانی که قصد جانم دارند دام میگسترند و بداندیشانم سخنان فتنهانگیز میگویند و تمام روز حیله را تفکر میکنند.
20 و آنانی که به عوض نیکی به من بدی میرسانند. بر من عداوت میورزند زیرا نیکویی را پیروی میکنم.
7 زیرا دام خود را برای من بیسبب در حفرهای پنهان کردند که آن را برای جان من بیجهت کَنده بودند.
19 تا آنانی که بیسبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بیسبب بغض مینمایند، چشمک نزنند.
25 تا در دل خود نگویند، اینک مراد ما؛ تا نگویند او را بلعیدهایم!
9 زیرا که نزد تو چشمهٔ حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید.
6 به کلام خداوند آسمانها ساخته شد و کل جنود آنها به نَفْخِهٔ دهان او.
20 همهٔ استخوانهای ایشان را نگاه میدارد، که یکی از آنها شکسته نخواهد شد.
7 به رحمت تو وجد و شادی میکنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای؛
14 مثل آب ریخته شدهام و همهٔٔ استخوانهایم از هم گسیخته؛ دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.
9 ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامیِ زمین!
2 پادشاهان زمین برمیخیزند و سروران با هم مشورت نمودهاند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛
3 که بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم.
8 ای خداوند محل خانهٔ تو را دوست میدارم و مقام سکونت جلال تو را.
8 خداوند قوّت ایشان است و برای مسیح خود قلعهٔ نجات.
9 آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود.
6 الآن دانستهام که خداوند مسیح خود را میرهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهد نمود، به قوّت نجاتبخش دست راست خویش.
24 اگر چه بیفتد افکنده نخواهد شد زیرا خداوند دستش را میگیرد.
31 شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.
4 مرا از دامی که برایم پنهان کردهاند بیرون آور.
13 زیرا که بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من میباشد، زیرا بر من با هم مشورت میکنند و در قصد جانم تفکر مینمایند.
3 هنگامی که خاموش میبودم، استخوانهایم پوسیده میشد از نعرهای که تمامی روز میزدم.
6 ای خدا، تخت تو تا ابدالآباد است؛ عصای راستی عصای سلطنت تو است.
7 یَهُوَه صبایوت با ماست، و خدای یعقوب قلعهٔ بلند ما، سِلاه.
8 شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیدهای به وجد آید.