انجمن عروسک های پارچه ای
سفارت عروسک های طاقچه ای
دیپلمات های شهر عروسک ها
قصه موش و گربه ی شهر قصه ها
عروسک گردان آهنی
صدا پیشه ی کاغذی
شهر قصه ها کلاغی ندارد دیگر
خانه تمام عروسک ها خانه ی بدون کلاغ هست
و برای تمام فصل های قصه ماکت خیال هست...
حسام الدین شفیعیان
قرمزی تو از من سرخی من از تو شعر میشد بر گفتن برخود
چه واژه گفتی چند خطی زدیو گلفشانی گفتی
غزل نشانی گفتی آتشفشانی گفتی بند بند شعر مرا عطر فشانی گفتی
سرایش گفتی نیایش گفتی سال نو را نو چراغی گفتی
خاطراتی گفتی خاک را شعر زدیو چراغدانی پختی نور نان و نمکو قصه سرایی گفتی
از بر قصه پر از شعر درون خود شعرم چراغی گفتی
فصل فصل غزلو دو بیت تا پلکانی گفتی آسمانی گفتی نور فشانی گفتی
صورت شعر به صوت غزلی آهنگی درون قفسی بلبلانی گفتی صوت شعر را چه عالی گفتی
شاعر-حسام الدین شفیعیان
خط بلوار اشک ریزان
خط فرهنگ سنگ ریزان
خط خطر کوه ریزان
همه چیز لرزان انسان لرزان باران لرزان
سکوت شب بود فانوسی روشن میشد
تاریکی در گورش گم میشد
و شب روشنا بخش تمام جاده های انسانی
زنجیره های تقاطع همسانی
تفکرات رشد زده نهال فکر را باران زده
ریشه تنومند بشود صاف صیقلی انسانی
کلمات را مارش مزنید کلمات را فالش نزنید
اینجا صد و شصت و دومین درجه ی زمین بود
هفت فلک زمین انگار هفت پل آسمان میشد
و درون قصه نو به نو آسمان راه میشد
شعر همه شعر در شکوفایی مقصد انسان ترن زندگی میشد
قصه تونل های تنور گرفته میشد
نانوایی که نان میشد خود خورده در خود خود درون تنور میشد
بپزان گرمای زمین فصل شدت گرفتن تاریخ در تنور تاریخی
دمای چند درجه مانده به پاراگراف خط تیره خط ویرگولی ویرگولی
ساعت پشت هم عددی عدد رقم از ساعت عقربه شکسته در ساعت
فصل تاریخ شمسی برگردان میلادی زده
سه نقطه ... سلام ای فصل شکوفه های بهاری باران زده
حسام الدین شفیعیان
مترسک تنهایی ها چرا غمزده ای
در میان شب روز چرا تب زده ای
چرا قصه ی اینجا تبی مفرد داشت
با فعلو مضارع غمی مبهم داشت
روی شاخه های فردا برگی از پائیز بود
قصه از اول خط برگ ریزان تب جالیز داشت
آدم برفی هم مثل این شعر غم فردا داشت
کوچه ی شب زده در تاریکی قصه ی مردنو مرگو تب پائیز داشت
حسام الدین شفیعیان
/دفتر کاهی تاریخی/
مثال مغز مداد شکسته ام
یک کاغذ پر از خط نانوشته ام
کتاب را باز میکنی و من درون ورق های کاهی گذشته ام
خط میخی قوز کرده در تکامل یک سنگم
سنگ نوشته باستانی گم شده در دفتر صد برگم
صدای بلبلی درون پیچک خود میپیچم
درون غار تنهایی تاریخ دفتر پر از رازو و برگم
حسام الدین شفیعیان