3-مثال روح یک نفر در شما حالا حس کردی غیر مثال یک شهید/ اما حس شده و سخت/ همت شما آنقدر در آن کوتاه بودن بتوانید حس یک پدر به فرزندان خود را درک و این خیلی سخته./حس دوست داشتن بسیار زیاد آن شهید به فرزندان و گذشتن برای کشور و عقیده در راه این میشود درک شخص مقابل و حس او که بسیار سنگین بود.حس عاطفی درک شده.و تست بعد آن از دیدن عکس های همان فرزندان منتها حس آن و آن حس 100 به 30 میشود.مثال 100 تا 30 یعنی فاصله بسیار زیاد اما آن موقع 100 ودرک یک شخص حالا روح و جایگاه شخصیت و ارزش او از منظر گذشتن از همه زندگی برای کشورش و عقیده اش/این میشود یک تجربه بسیار سخت از تحمل حس عاطفی بسیار زیاد و درک پس روح قوی غالب شدن زیاد دارد.مراتب هست.پس در مسائل زندگی گذشته که کودکی مثال گفته در فلان حادثه رفته از بین و برسی شده گفتند یک ماه نمیدونم یک سال بعد دنیا آمده شخص این باید تست شود که حالا کودک یا هر سن و سالی که یاد می آورد یا حس یا نوعی مسئله ای را تست دوباره بشود اشخاص چون این مسئله هست که روح قابلیت درون بدن دارد .و کاری آسان برای روح هست.و مراتب حس ها و غالب شدن روح و مدت آن دیگر مسئله تجربه های زندگی پس از زندگی و قابلیت روح در انجام کارهای بعد جسم ماده.و درک اینکه آن روح برای چه وارد بدن یا ذهن تسلط او شده.و حکمت کار آن چیست.و برای چه بوده.چون مختلفه.
2-درون بدن برای ارواح کاریست که برای روح بسیار آسان هست.اما این امر در زندگی پس از زندگی کوتاه و جهت درک آن شخص یا مسئله ای مربوط به روح هست.
1-نوع یک زندگی گذشته اطاعت ارواح در مسیحیت از شما.یعنی روح آن شخص در شما میشوی آن اما نه خود همان راهنما.