19. هان دل من چون شرابی است ناگشوده،و چون مَشکی تازه که نزدیک است بترکد.
15. «ایشان درماندهاند و دیگر پاسخ نمیدهند،و سخنی برای گفتن ندارند.
34. از آن رو که از جماعتِ بزرگ ترسان بودهام،و اهانت طوایف مرا هراسان ساخته است،چندان که لب فرو بسته، از خانه بیرون نرفتهام -
8. باشد که من بکارم و دیگری بخورد،باشد که محصول من از ریشه کنده شود!
15. بازماندگانش از طاعون به گور فرود خواهند شد،و بیوهزنانش برای آنها نخواهند گریست.