6 او بدیشان گفت، ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را میطلبید؟ او برخاسته است! در اینجا نیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید.
14 و بعد از آن بدان یازده هنگامی که به غذا نشسته بودند ظاهر شد و ایشان را بهسبب بیایمانی و سخت دلی ایشان توبیخ نمود زیرا به آنانی که او را برخاسته دیده بودند، تصدیق ننمودند.
34 و در ساعت نهم، عیسی به آواز بلند ندا کرده، گفت، ایلوئی ایلوئی، لَماَ سَبَقْتَنی؟ یعنی، الٰهی الٰهی چرا مرا واگذاردی؟
7 زیرا که فقرا را همیشه با خود دارید و هرگاه بخواهید میتوانید با ایشان احسان کنید، لیکن مرا با خود دائماً ندارید.
7 امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید، مضطرب مشوید زیرا که وقوع این حوادث ضروری است لیکن انتها هنوز نیست.
9 لیکن شما از برای خود احتیاط کنید زیرا که شما را به شوراها خواهند سپرد و در کنایس تازیانهها خواهند زد و شما را پیش حکّام و پادشاهان بخاطر من حاضر خواهند کرد تا بر ایشان شهادتی شود.
9 پس صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ او خواهد آمد و آن باغبانان را هلاک ساخته، باغ را به دیگران خواهد سپرد.
27 و او خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. پس شما بسیار گمراه شدهاید.
12 او در جواب ایشان گفت که، الیاس البتّه اوّل میآید و همهچیز را اصلاح مینماید و چگونه دربارهٔ پسر انسان مکتوب است که میباید زحمت بسیار کشد و حقیر شمرده شود.
15 در ساعت، تمامی خلق چون او را بدیدند، در حیرت افتادند و دوان دوان آمده، او را سلام دادند.
36 پس ایشان را قدغن فرمود که هیچکس را خبر ندهند؛ لیکن چندان که بیشتر ایشان را قدغن نمود، زیادتر او را شهرت دادند.
6 و از بیایمانی ایشان متعجّب شده، در دهات آن حوالی گشته، تعلیم همیداد.
11 و هرجا که شما را قبول نکنند و به سخن شما گوش نگیرند، از آن مکان بیرون رفته، خاک پایهای خود را بیفشانید تا بر آنها شهادتی گردد. هرآینه به شما میگویم حالت سدوم و غموره در روز جزا از آن شهر سهلتر خواهد بود.
32 پس به تنهایی در کشتی به موضعی ویران رفتند.
28 و اسم او فوراً در تمامی مرز و بوم جلیل شهرت یافت.
5 امّا فرشته به زنان متوجّه شده، گفت، شما ترسان مباشید!میدانم که عیسای مصلوب را میطلبید.
11 و چون ایشان میرفتند، ناگاه بعضی از کشیکچیان به شهر شده، رؤسای کهنه را از همهٔ این وقایع مطلّع ساختند.
18 پس عیسی پیش آمده، بدیشان خطاب کرده، گفت، تمامی قدرت درآسمان و بر زمین به من داده شده است.
36 و در آنجا به نگاهبانی او نشستند.
46 و نزدیک به ساعت نهم، عیسی به آواز بلند صدا زده گفت، ایلی ایلی لَما سَبَقْتِنی. یعنی الٰهی الٰهی مرا چرا ترک کردی.
31 امّا چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدّس خویش آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست،
34 آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید، بیایید ای برکت یافتگان ازپدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید.
39 و کی تو را مریض یا محبوس یافتیم تا عیادتت کنیم؟
41 پس اصحاب طرف چپ را گوید، ای ملعونان، از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیّا شده است.
8 امّا همهٔ اینها آغاز دردهای زه است.
12 و بجهت افزونی گناه محبّت بسیاری سرد خواهد شد.
27 زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.
14 زیرا طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم.
40 پس چون مالک تاکستان آید، به آن دهقانان چه خواهد کرد؟
26 عیسی متوجّه ایشان شده، گفت، نزد انسان این محال است لیکن نزد خدا همهچیز ممکن است.
11 زیرا که پسر انسان آمده است تا گم شده را نجات بخشد.
8 این قوم به زبانهای خود به من تقرّب میجویند و به لبهای خویش مرا تمجید مینمایند، لیکن دلشان از من دور است.
15 زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیدهاند و چشمان خود را بر هم نهادهاند، مبادا به چشمها ببینند و به گوشها بشنوند و به دلها بفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم.
36 لیکن به شما میگویم که هر سخن باطل که مردم گویند، حساب آن را در روز داوری خواهند داد.
27 پدر همهچیز را به من سپرده است و کسی پسر رانمیشناسد بجز پدر و نه پدر را هیچ کس میشناسد غیر از پسر و کسی که پسر بخواهد بدو مکشوف سازد.
25 در آن وقت، عیسی توجّه نموده، گفت، ای پدر، مالک آسمان و زمین، تو را ستایش میکنم که این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشتی و به کودکان مکشوف فرمودی!
32 پس هر که مرا پیش مردم اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد.
8 زیرا هر که سؤال کند، یابد و کسی که بطلبد، دریافت کند و هر که بکوبد برای او گشاده خواهد شد.
7 عیسی وی را گفت، و نیز مکتوب است خداوند خدای خود را تجربه مکن.
11 خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند.
12. چنین مقرر است، در ازای اینکه به این احکام گوش داده و آنها را رعایت نمایی خداوند خالق تو پیمان و احسانی را که به پدرانت سوگند یاد کرد در حق تو مراعات خواهد نمود.
15. خداوند هر گونه بیماری را از تو دور خواهد کرد و هیچیک از دردهای درمانناپذیر مصریان را که میشناسی، بر تو مستولی نخواهد نمود، بلکه آنها را به دشمنان تو خواهد داد.
18. از آنها ترس نداشته باش، آنچه را خداوند خالقت با پَرعُوه (فرعون) و با تمام مصریان عمل کرد به یاد آور.
5. این فقط در صورتی است که حرف خداوند خالقت را اطاعت کنی و تمام این فرمانی را که من امروز به تو میدهم رعایت نموده انجام دهی.
6. زیرا خداوند خالقت همانگونه که به تو گفت تو را برکت داده است تا به قومهای زیادی در قبال (گروی) قرض بدهی و تو در قبال (گروی) قرض نگیری و بر قومهای زیادی فرمانروایی کنی و بر تو فرمانروایی نکنند.
7. هرگاه در میان تو یعنی در یکی از قلمروهایت، یکی از برادرانت در سرزمینی که خداوند خالقت به تو میدهد مسکین باشد دلت را بر برادر مسکینت سخت نکن و دستت را نبند.
11. چونکه در آن سرزمین، مسکین نایاب نخواهد بود. به این جهت من به تو فرمان داده میگویم: برای برادرت یعنی فقیر و مسکینت در سرزمین خود دستت را باز کن.
15. و به یاد داشته باش که در سرزمین مصر غلام بودی و خداوند خالقت تو را بازخرید. به اینجهت است که من امروز این موضوع را به تو فرمان میدهم.
18. بلکه خداوند خالق خود را به یاد داشته باش، زیرا اوست که به تو نیرو میدهد تا توانایی حاصل کنی تا چنانکه امروز میبینی به پیمان خود که برای پدرانت سوگند یاد کرده است وفا کند.
9. «معرفت را به کِه خواهد آموخت؟و پیام را به کِه خواهد فهمانید؟آیا به کودکانِ تازه از شیر بازداشته؟یا به اطفال تازه از پستان برگرفته؟
13. پس حال کلام خداوند برای ایشانکلمات بیمعنی و عبارات نامفهوم خواهد بود،کلمهای اینجا و کلمهای آنجا،تا رفته، از پشت بیفتندو مجروح گشته، در دام گرفتار آیند و اسیر گردند.
22. پس حال از تمسخر بازایستیدمبادا بندهایتان محکم شود.زیرا من از هلاکت و تقدیری شنیدهامکه از جانب خداوندگار، خداوند لشکرهابر تمامی زمین مقدر است.
26. خدایش او را تعلیم میدهد،و طریق درست را بدو میآموزد.
14. بنابراین، هان بار دیگر با اعمال عجیب و شگفتانگیزاین قوم را شگفتزده خواهم ساخت.حکمت حکیمانشان نابود خواهد شد،و فهم فهیمانشان محو خواهد گشت.»
19. مسکینان بار دیگر در خداوند شادی خواهند کرد،و آدمیانِ نیازمند در قدوس اسرائیل وجد خواهند نمود.
5. لیکن همه به واسطۀ قومی که فایدهای بدیشان نتواند رسانیدشرمسار خواهند شد،قومی که نه مددی بدیشان خواهد رسانید و نه فایدهای،بلکه تنها مایۀ شرمساری و سرافکندگیشان خواهد بود.»
6. ای بنیاسرائیل، به سوی او که سخت بر وی عِصیان ورزیدهاید، بازگشت کنید.
23. طنابهای تو سست است؛دَکَل را در جایش استوار نمیداردو بادبانها افراشته نمیگردد.آنگاه غنایمِ بسیار تقسیم میشودو حتی لنگان نیز از غنیمت سهم میبرند.
4. تمامی لشکر آسمان خواهد گندید،و آسمان همچون طوماری در هم خواهد پیچید؛لشکر آسمان جملگی خواهند افتاد،آنسان که برگ از تاک و انجیر از درخت اُفتَد.
3. دستهای سست را قوی سازید؛زانوان لرزان را استوار گردانید.
5. آیا گمان میکنی سخنان پوچ میتواند جایگزین تدبیر جنگی و قدرت سپاهیگری شود؟ اکنون بر چه کسی توکل بستهای که اینچنین بر من شوریدهای؟
9. پس چگونه میخواهی حتی یک افسر ساده از کوچکترین خادمان سرورم را عقب برانی، در حالی که به جهت ارابهها و سواران به مصر امید بستهای؟
21. اما آنها سکوت کردند و پاسخی ندادند، زیرا پادشاه بدیشان فرمان داده بود که: «او را پاسخ مدهید.»
28. «”من مکان نشستن تو را میدانم،و آمدن و رفتنت را،و خشمی را که بر من گرفتهای.
36. پس فرشتۀ خداوند بیرون آمد و صد و هشتاد و پنج هزار تن از سربازان اردوگاه آشور را کشت، چنانکه بامدادان چون قوم برخاستند، جز اجساد مردگان ندیدند!
13. کیست که روح خداوند را هدایت کرده،و یا چون مشاورش به او تعلیم داده باشد؟
25. آن قدوس میگوید: مرا با که قیاس میکنید،تا با او برابر باشم؟
21. آیا ندانسته و نشنیدهاید؟آیا از ابتدا به شما خبر داده نشده است؟و از زمانی که زمین بنیان نهاده شد، درک نکردهاید؟
11. اینک آنان که بر تو خشم گیرند،جملگی سرافکنده و رسوا خواهند شد،و آنان که با تو به مخالفت برخیزند،هیچ گشته، هلاک خواهند شد.
6 پس منتظر بودند که او آماس کند یا بغتهًٔ افتاده، بمیرد. ولی چون انتظار بسیار کشیدند و دیدند که هیچ ضرری بدو نرسید، برگشته گفتند که خدایی است.
19 ولی چون یهود مخالفت نمودند، ناچار شده به قیصر رفع دعوی کردم، نه تا آنکه از امّت خود شکایت کنم.
28 پس بر شما معلوم باد که نجات خدا نزد امّتها فرستاده میشود و ایشان خواهند شنید.
22 اکنون نیز شما را نصیحت میکنم که خاطرجمع باشید زیرا که هیچ ضرری به جان یکی از شما نخواهد رسید مگر به کشتی.
4 رفتار مرا از جوانی چونکه از ابتدا در میان قوم خود در اورشلیم بسر میبردم، تمامی یهود میدانند
18 تا چشمان ایشان را باز کنی تا از ظلمت به سوی نور و از قدرت شیطان به جانب خدا برگردند تا آمرزش گناهان و میراثی در میان مقدّسین بهوسیلهٔ ایمانی که بر من است بیابند.
23 که مسیح میبایست زحمت بیند و نوبر قیامت مردگان گشته، قوم و امّتها را به نور اعلام نماید.
8 و فرمود تا مدّعیانش نزد تو حاضر شوند؛ و از او بعد از امتحان میتوانی دانست حقیقت همهٔ این اموری که ما بر او ادّعا میکنیم.
14 لیکن این را نزد تو اقرار میکنم که به طریقتی که بدعت میگویند، خدای پدران را عبادت میکنم و به آنچه در تورات و انبیا مکتوب است معتقدم،
16 و خود را در این امر ریاضت میدهم تا پیوسته ضمیر خود را به سوی خدا و مردم بیلغزش نگاه دارم.
21 مگر آن یک سخن که در میان ایشان ایستاده، بدان ندا کردم که دربارهٔ قیامت مردگان از من امروز پیش شما بازپرس میشود.
30 و چون خبر یافتم که یهودیان قصد کمینسازی برای او دارند، بیدرنگ او را نزد تو فرستادم و مدّعیان او را نیز فرمودم تا در حضور تو بر او ادّعا نمایند والّسلام.
18 پس او را دیدم که به من میگوید، بشتاب و از اورشلیم به زودی روانه شو زیرا کهشهادت تو را در حقّ من نخواهند پذیرفت.
22 پس تا این سخن بدو گوش گرفتند؛ آنگاه آواز خود را بلند کرده، گفتند، چنین شخص را از روی زمین بردار که زنده ماندنِ او جایز نیست!
26 پس امروز از شما گواهی میطلبم که من از خون همه بری هستم،
23 در آن زمان هنگامهای عظیم دربارهٔ طریقت بر پا شد.
33 پس اِسْکَنْدَر را از میان خلق کشیدند که یهودیان او را پیش انداختند و اِسْکَنْدَر به دست خود اشاره کرده، خواست برای خود پیش مردم حجّت بیاورد.
4 و مردم شهر دو فرقه شدند، گروهی همداستان یهود و جمعی با رسولان بودند.
29 پس چون آنچه را که دربارهٔ وی نوشته شده بود تمام کردند، او را از صلیب پایین آورده، به قبر سپردند.
33 که خدا آن را به ما که فرزندان ایشان میباشیم وفا کرد، وقتی که عیسی را برانگیخت، چنانکه در زبور دوّم مکتوب است که، تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم.
39 و ما شاهد هستیم بر جمیع کارهایی که او در مرزوبوم یهود و در اورشلیم کرد که او را نیز بر صلیب کِشیده، کُشتند.
43 و جمیع انبیا بر او شهادت میدهند که هر که به وی ایمان آوَرَد، به اسم او آمرزش گناهان را خواهدیافت.
13 و در کَرَّت دوم یوسف خود را به برادران خود شناسانید و قبیله یوسف به نظر فرعون رسیدند.
13 امّا احدی از دیگران جرأت نمیکرد که بدیشان ملحق شود، لیکن خلق، ایشان را محترم میداشتند.
12 و در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.
17 لیکن تا بیشتر در میان قوم شیوع نیابد، ایشان را سخت تهدید کنیم که دیگر با هیچکس این اسم را به زبان نیاورند.
24 و جمیع انبیا نیز از سموئیل و آنانی که بعد از او تکلّم کردند، از این ایّام اِخبار نمودند.
18 و لیکن خدا آن اخباری را که به زبان جمیع انبیای خود، پیش گفته بود که مسیح باید زحمت بیند، همینطور به انجام رسانید.
12 پس همه در حیرت و شکّ افتاده، به یکدیگر گفتند، این به کجا خواهد انجامید؟
24 که خدا دردهای موت را گسسته، او را برخیزانید زیرا محال بود که موت او را در بند نگاه دارد،
30 پس چون نبی بود و دانست که خدا برای او قسم خورد که از ذریّت صُلب او بحسب جسد، مسیح را برانگیزاند تا بر تخت او بنشیند،
36 پس جمیع خاندان اسرائیل یقیناً بدانند که خدا همین عیسی را که شما مصلوب کردید، خداوند و مسیح ساخته است.
39 زیرا که این وعده است برای شما و فرزندان شما و همهٔ آنانی که دورند، یعنی هرکه خداوند خدای ما او را بخواند.
6 پس چون این صدا بلند شد گروهی فراهم شده، در حیرت افتادند زیرا هر کس لغت خود را از ایشان شنید.
19 و از بالا در افلاک، عجایب و از پایین در زمین، آیات را از خون و آتش و بخار دود به ظهور آورم.
22 ای مردان اسرائیلی این سخنان را بشنوید. عیسی ناصری مردی که نزد شما از جانب خدا مبرهن گشت به قوّات و عجایب و آیاتی که خدا در میان شما از او صادر گردانید، چنانکه خود میدانید،
3 و بدو گفت، از وطن خود و خویشانت بیرون شده، بهزمینی که تو را نشان دهم برو.
6 و خدا گفت که، ذریّت تو در ملک بیگانه، غریب خواهند بود و مدّت چهارصد سال ایشان را به بندگی کشیده، معذّب خواهند داشت.
18 تا وقتی که پادشاهِ دیگر که یوسف را نمیشناخت برخاست.
56 اینک، آسمان را گشاده، و پسر انسان را به دست راست خدا ایستاده میبینم.
14 زیرا او را شنیدیم که میگفت این عیسی ناصری این مکان را تباه سازد و رسومی را که موسی به ما سپرد، تغییر خواهد داد.
32 و ما هستیم شاهدان او بر این امور، چنانکه روحالقدس نیز است که خدا او را به همهٔ مطیعان او عطا فرموده است.
39 ولی اگر از خدا باشد، نمیتوانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه میکنید.
22 و خلق ندا میکردند که آواز خداست نه آواز انسان.
20 بدینطور کلام خداوند ترقّی کرده قوّت میگرفت.